دوست دارم بروم، سر به سرم نگذارید
چند صد کیلو کالری انرژی در وجودم است که نمی دانم چطور آزادش کنم. کتاب بخوانم؟ نشریه بزنم؟ فحش بدهم به روحانی؟ بروم طلبه شوم همه ی عمرم را در روستاها و شهرهای کوچک ایران تبلیغ دین کنم؟ بروم کتابفروشی بزنم و هر کس آمد کتاب بخرد التماسش کنم فکر کن، عوض شو، تسلیم نشو، شجاع باش ... شب ها نقاب قرمز شاخ دار بزنم به صورتم و با قدرت های ماورایی به جنگ فساد این مملکت بروم؟ انتظارم را از جامعه ی آخر الزمانی پایین بیاورم؟ کنج عزلت گزینم؟ دعا کنم جامعه را فساد و تباهی پر کند تا حضرتش زودتر ظهور کنند؟ بنشینم اول از همه فکری به حال این التقاط فکری ام کنم؟ سبک زندگی ام را عوض کنم؟ بروم همه ی کولرهای دنیا را سرویس کنم؟ خسته شوم؟ کلافه شوم؟ تمامش کنم این همه نق زدن را؟ ... با این همه انرژی چه کار کنم؟ شانه ات را میاوری یک دل سیر گریه کنم؟
- ۹۶/۰۳/۰۴