همان بهتر که زندگی یک آپشن بزرگ کم دارد!
دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۱۶ ب.ظ
زندگی یک آپشن بزرگ کم دارد. یک شیشه ی مربایی که برداری حال خوبه هایت را بریزی توش و روی سرش پارچه ی گل دار بکشی تا خوب چفت شود.
پ.ن:
بعد،
یک روزِ خسته، درِ شیشه را باز کنی. حال خوبت هی چرخ بخورد، هی چرخ بخورد،
هی چرخ بخورد و آرام نگیرد. تو آه بکشی. حال خوبت آه بکشد. بیاید بنشیند
کنارت. تو بگویی جا برای دو نفر نیست. حال خوبت ریز بخندد. تو بغض کنی. حال خوبت نام کوچکت را زمزمه کند. تو بغض کنی.
حال خوبت سرش را بگذارد روی شانه ات. موهاش بریزد روی کمرت. تو بغض کنی.
حال خوبت بشکن بزند، بلند شود همه ی طول اتاق را لی لی کند و بخواند. شیش و
هشت بزند و قر بیاندازد به کمرش. خوب که چرخید و عشوه آمد خسته شود. سرش
را بیاندازد پایین و خیلی آرام برود توی شیشه ی مربایی و تو گریه کنی.
- ۹۴/۱۱/۱۹