دیر و دور

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

.

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۲:۳۶ ق.ظ

یکی از آداب قبل از خواب من، وقتی خودم روبه‌روی خودم، میان یک بی‌انتهای مبهم می‌ایستم، مرور احتمال‌های انتخاب‌نشده‌ی زندگی‌ام است. با هرکدامشان می‌شود ساعت‌ها خیال‌پردازی کرد. 

حالم که خوب باشد، از یک «اگر» شروع می‌کنم، مثلاً می‌گویم: اگر جواب پیامش را می‌دادم. اگر رفته بودم. اگر مانده بودم. اگر تئاتر را ادامه می‌دادم. اگر شریف قبول می‌شدم. اگر صبر می‌کردم... با یکی از اگرها خطی موازی می‌سازم و تا وقتی پلکم سنگین شود بازی را کش می‌دهم. 

امان از وقتی که حالم بد است! اگرها زیاد و بی‌رحم می‌شوند. خطوط درهم می‌پیچند. حسرت‌ها و وحشت‌ها و دردها هجوم می‌آورند. خواب از سرم می‌پرد. سؤال‌ها سخت‌تر می‌شود. تمام سرم را صدای فریادهای خودم پر می‌کند. قلبم می‌کوبد. می‌کوبد. می‌کوبد. 

پ.ن:
حالم بد است!