آتش، بدونِ دود نمی شود، جوان بدون گناه
چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ب.ظ
لعنت به آتش بدون دود که طعمش آنقدر کهنه و غریب و ناب بود که یقین کرده ام تا سال ها نمی توانم چشم به رمان دیگری باز کنم. آن هم چشمی که از شیطنت و هیجان برق بزند. مگر دری به تخته ای بخورد و از این میان نفس کشی قد علم کند. و تازه کدام علاقه است که بتواند جای عشق اول را بگیرد؟
پ.ن:
هِی تو، توی عزیز، مختاری که جای آتش بدون دود، نام خودت را بنویسی و جای رمان ... من مانعت نمی شوم.
- ۹۵/۱۰/۲۹
خریدمش نمایشگاه امسال اما خب گذاشتم یه وقت ناب بخونمش.احتمالا تابستون بشه