اینکه تو مرا خر فرض میکنی آنقدر دردناک نیست که خودم، خودم را به خریت میزنم!
یه طبقه از جهنم مال اینایی هست که با نور بالا رانندگی می کنن.
صبر از چه می خواهی؟ مجالِ درد نیست. راه دراز است پسرم و وقت بسیار اندک. تیغِ پایت را بکَن که من سرمه ی چشمم کنم. نگذار خیالِ نرفتن هم به دلم بپیچد. پای بکوب بر زمین فرزندم. زمین تشنه است. زمان بی تاب است. بگذار باد گِره بخورد به زلفت. باد بی قرار است. آسمان در انتظار است.
اسماعیل با چنان صلابتی قدم بر می داشت که انگار کن به سمت میدانِ نبرد می رود. سینه سپر کرده و دست و پای استوار و جان بر کف. گویی می خواست جوانی اش را، زیبایی اش را، چهار ستونِ استوارِ بدنش را به رُخِ خار بیابان و پرندگانِ آسمان و مردمِ مکه بکشد. که اسماعیل منم. گویی می خواست برای خودش رَجَز بخواند که هِی، سواره بر اسبِ لجوجِ نفس، تو را به زیر می کشم، زمینت می زنم و با خنجرِ پدرم، سر از تنِ جوانت جدا می کنم. ابراهیم هر از گاهی به چهره ی پسر خیره می شد. جوانِ خویش را در جوانی خودش می دید. اشک تا آستانه ی پلکش می جوشید اما مَرد فرصت جریان به این شورابه ی تلخ نمی داد. بغض روی بغض می ریخت که نکند خویشش خیال کند این اشک از سرِ درماندگی ست. ابراهیم مَرد خدا بود. اما ابراهیم هم از خودش می ترسید.
دین نیز مانند علم، به حکمِ اینکه برایِ بشر به کار می آید و چیزِ دیگری نمی تواند جای او را بگیرد، طبعاً و قطعاً همیشه باقی خواهد ماند.
استاد مطهری | پنج مقاله
پ.ن:
جای دین بنویس "یادِ او"، جای بشر "نام من" ...
خدایا این بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند کنیز توست. نزد تو فرود آمده و تو بهترین کسی هستی که نزد او فرود میآیند. خدایا ما از او جز خوبی نمی دانیم، تو از ما درگذر، از او هم درگذر و نزد خود در بالاترین جایگاه قرارش ده و بر خاندانش در میان زندگان جانشین او باش ... به مهربانی ات، ای مهربان ترین مهربانان.
بیابانی بودن و محکوم شدن به زندگی توی شهر درد داره. گاهی وقتی دردش بالا می گیره. عین این که شاعر باشید و نتونید شعر بگید. اونم درد داره. خیابونای شهر رو نیمه شب قدم زدن، از تک و توک در و دیوار کاه گلی شهر عکس انداختن، بو کردن درختای خیابون ارم، کوه رفتن و داد زدن ... همه ی تلاش های مسخره و خنده داری که می کنم برای فراموش کردن اون درد مُسکّنه. مُسکّن ها بعد از مصرف زیاد بی اثر می شن ... بعد شما می مونید و دردتون که بیشتر شده، قوی تر شده، خانه مان سوز تر شده، بنیاد برکن تر شده ...