دیر و دور

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۴۶ ب.ظ

من، دوست داشتنِ توام!

رنج از چه می‌بری؟

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۳ ق.ظ

من به طرز نگران‌کننده‌ای توی تمام کارهایم معمولی‌ام.

.

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۲۴ ب.ظ

دست کردم توی جیبم. صدات را درآوردم که هنوز خیس بود و هی می‌گفت دوستت دارم.

فقیر و خسته به درگاهت آمدم. رحمی!

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۱۹ ب.ظ

دیدی آدم‌ها وقتِ خیلی پیری بعضی رفتارهایشان چقدر شبیه بچه‌ها می‌شود؟ آدم‌های خیلی فقیر و آدم‌های خیلی عاشق هم همین‌طور. 

.

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۵۴ ب.ظ

یه دستم به جام باده بود و یه دستم به زلف یار، این شد که چاره ای نبود، با کله رفتم توی دیوار! 

.

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۲۷ ق.ظ

بالاخره پیدایت می‌کنم و حقت را کف دستم می‌گذارم!

بهر نبردی بی‌امان، آماده باش، آماده باش!

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۹ ق.ظ

یک روز هم تمام کلماتی که تایپ کردم اما سند نکردم زنده می‌شوند و انتقامم را ازت می‌گیرند.

آی میس یو حبیبی!

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ

از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود. حالا می‌خوام برگردم اما خجالتم! آغوش باز می‌کنی؟

قمارباز بود بزرگوار

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۴۴ ب.ظ

گفت عوض شو! گفتم اینی که هستم رو دوست دارم. گفت از این‌ که حس تو دوست داشتنه یا عادت کردن می‌گذرم اما از کجا معلوم اونی که خواهی شد رو دوست‌تر نداری؟ گفتم یعنی قمار کنم؟ گفت اگر نکنی یه روزی که دیگه نمی‌تونی میشه داغِ دل!

..

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۵۵ ق.ظ

[می‌ایستد و با نگرانی به او نگاه می‌کند]
_ امروز یه ترس عجیبی اومده سراغم.
+ چی؟
_  ممکنه این آخرین باری باشه که کنار هم قدم می‌زنیم.
+  پس بیا ازش حسابی استفاده کنیم.
_ چیکار کنیم؟
+ کنار هم قدم بزنیم!